x تبلیغات
فروش محصولات زناشویی و مطالب زندگی زناشویی

چه کار باید کرد وقتی همسر بی رحمانه است


سؤال: در اوایل سال جاری ، شوهر یازده سال من اعلام کرد که او دیگر مرا دوست ندارد. جو به من گفت كه او را ترك خواهم كرد ، گرچه با التماس و التماس از او ، او را متقاعد كردم كه مدتي بماند. سپس یک شب او خیلی بی رحمانه شد و قبل از بیرون رفتن حرفهای بسیاری را زد. هر وقت او را می بینم خودم را تحقیر می کنم. از او خواهش می کنم با بچه ها و من تماس بگیرد ، اما او فقط می گوید: "من نمی خواهم با شما صحبت کنم." من به او می گویم که چقدر او را دوست دارم ، و او پاسخ خواهد داد ، "من هیچ عشق و علاقه ای به تو ندارم! از تو متنفر نیستم ، اما شما را دوست ندارم." اخیراً توسط پزشكم به من گفته شد كه باید هفته بعد عمل جراحی بر روی چشم خود داشته باشم و بینایی خود را از دست بدهم. از ترس و وحشت ، من شکستم و به شوهرم زنگ زدم ، اما او با بی تفاوتی به خبر پاسخ داد. از من پرسید که آیا او مرا به بیمارستان می برد و در حالی که من جراحی داشتم در اتاق انتظار باقی می ماند. جو تردید کرد و سپس گفت: "خوب ، حدس می زنم که چنین باشد." چرا جو اینگونه با من رفتار می کند؟ آیا چیزی هست که من اشتباه می کنم؟

جواب: من می خواهم خیلی مستقیم با شما صحبت کنم ، اگرچه دردی را که از شما می گذرد درک می کنم. هیچ دل درد بیشتری در زندگی وجود ندارد تا این که توسط کسی که دوستش دارید رد شود. با این حال ، به یاری خداوند ، بحرانی را که در خانه شما ایجاد شده است زنده خواهید ماند.

با این کار ، بگذارید بگویم اجباری که شما را به درخواست توجه و عشق جو سوق می دهد ، به طور سیستماتیک آخرین درخشش امید شما برای آشتی را از بین می برد. با ناله کردن پیش او ، خود را از همه عزت و احترام محروم می کنید. این دو نگرش در هر رابطه پایدار و تحقق بخش مهمی هستند و شما بطور منظم آنها را از بین می برید.

این پیامی است که شما سهواً منتقل می کنید: "آه ، جو ، من به تو خیلی بد احتیاج دارم. بدون تو نمی توانم آن را بکنم. روزهایم را برای انتظار برای تماس با شما می گذرانم و وقتی تلفن زنگ نمی خورد ، خرد می شوم. لطفاً به من اجازه دهید تا گاهی با شما صحبت کنم؟ من به هر راهی که بتوانم در اختیار شما قرار دهم ، حتی اگر می خواهید در همه جای من قدم بردارید ، به شما منتقل می کنم.

این یک واکنش کلاسیک وحشت است و باعث می شود شوهر خود را دلگرم کنید. جذابیت در روابط انسانی هرگز موفقیت آمیز نیست. در واقع ، این اغلب به طور مستقیم به جنگ منجر می شود ، چه بین زن و شوهر و چه بین ملل متضاد. تلاش های یک طرف برای خریدن متجاوز یا متخلف ممکن است مانند پیشنهادهای صلح به نظر برسد ، اما در بیشتر موارد آنها فقط توهین و درگیری را بیشتر می کنند. هیچ چیز یک رابطه عاشقانه را با سرعت بیشتری از بین نمی برد تا اینکه فرد خود را پرتاب کند ، گریه کند و چسبیده به پشت شریک خونسردی برای التماس رحمت باشد. این باعث می شود همسر متدین و مأیوس تر از فرار از زالوی که تهدید به خوردن خون او می شود ، اضطراب بیشتری داشته باشد. او ممکن است از شریک زخمی ترحم کند و آرزو می کند که اوضاع متفاوت بوده است ، اما به ندرت می تواند در این شرایط خودش را دوباره به عشق برگرداند.

باید درک کنید که کناره گیری جو از رابطه مستقیماً با تلاش وی برای آزادی در ارتباط است. او احساس خفگی می کند و می خواهد از ازدواج فرار کند. با تحقیر کردن خود و چسبیدن به مچ پا های او هر بار که ملاقات می کنید ، میل او برای دور شدن را افزایش می دهید. هرچه او بیشتر برای دستیابی به آزادی خود تلاش می کند ، چنگال شما را در اطراف خود احساس می کند. این یک چرخه شریر می شود.

از منابع دکتر دابسون راهنمای کامل ازدواج و ازدواج در خانواده. در اینجا از این منبع درخواست کنید.
 
 
منبع :  sanykala

مبارزه با "گرسنگی روح"


زنانی که احساس انزوا و تنهایی می کنند ، برای برآورده کردن آنچه که از آنها به عنوان "گرسنگی روح" نامیده شده اند ، به همسر خود نگاه می کنند. این نقشی است که مردان هرگز به خوبی آن را اداره نکرده اند. من شک دارم که اگر کشاورزان صد سال پیش از مزارع می آمدند تا با همسرانشان گفتگوهای صمیمانه انجام دهند.

آنچه در آن زمان تغییر کرده است رابطه زن است. یک قرن پیش ، حمایت و رشادت زیادی بین همسران و مادران وجود داشته است. آنها با هم آشپزی کردند ، با هم به کلیسا رفتیم و با هم پیر شدیم. و هنگامی که کودک به دنیا آمد ، خاله ها ، مادربزرگ ها و همسایگان در آنجا بودند تا به مادر جدید نشان دهند که چگونه پوشک ، تغذیه و نظم و انضباط را انجام دهد.

اما امروز ، خانواده گسترده همه از بین رفته اند و زنان را از این منبع سنتی پشتیبانی محروم می کنند. علاوه بر این ، خانواده های آمریکایی هر سه یا چهار سال حرکت می کنند و از پیشرفت دوستی طولانی مدت جلوگیری می کنند. همچنین برای زنان مهم است که بدانند برخی از نیازهای آنها به راحتی توسط مردان برآورده نمی شود.

در کتاب کلاسیک ANNE OF GABLES نوشته لوسی م. مونتگومری ، یک لحظه شگفت انگیز وجود دارد که آن نوجوان آن را می گوید ، "یک دوست بزرگ - یک دوست صمیمی ، شما می دانید - روحی واقعاً مهربانی که می توانم با روح خودم اعتقاد داشته باشم. من خواب دیدم که با او ملاقات کنم. " او آرزویی را ابراز می کند که برای زنان رایج است ، اما در آقایان چندان معمولی نیست. این نیاز به دوستی صمیمی است. فکر می کنم این یک کلید فهم شیوع افسردگی است که امروزه در بسیاری از خانم ها شایع است.

برای مقابله با این احساس انزوا ، حفظ زنان از طریق کلاس های ورزشی ، سرگرمی های گروهی ، فعالیت های کلیسا یا باشگاه های دوچرخه ، برای زنان بسیار مهم است. مبادله بین آنها ممکن است مانند صحبت های گاه به گاه به نظر برسد ، اما پیوندی که در آنجا رخ می دهد زندگی را بسیار رضایت بخش تر می کند.
 
 
منبع :  sanykala

چگونه خانواده خود را نجات دهیم ، قسمت 2



بیشتر والدین امیدوارند که فرزندانشان در بزرگسالی رشد کنند و همسر خوبی پیدا کنند و ازدواج کنند. اما امروزه برای بزرگسالان جوان به طرز فزاینده ای برای ایجاد یک ازدواج محکم سخت و دشوار است.

مقاله اخیر نیویورک تایمز با عنوان "پایان دادرسی؟" هزاره ها را به عنوان گروهی متمایل به "زیر پا گذاشتن قوانین حیاط" به تصویر می کشد. الکس ویلیامز ، ستون نویس سبک ، مقاله خود را با این سناریو در زندگی واقعی آغاز می کند: یک پسر از یک دختر سؤال می کند. آنچه او فرض می کند یک تاریخ است - اما پسر به جای نشان دادن ، او را ساعت 10:30 بعد از ظهر متن می نویسد از او بخواهید که با او و دوستانش در یک میخانه نزدیک بماند. مقاله این رفتار معمولی و پشت پرده را "یک قدم زیر تاریخ و یک قدم بالاتر از یک پنجم بالا" توصیف می کند.

چرا متخصصان جوان ، فرهیخته و شهری ، از چنین پروتکل روابطی استقبال می کنند؟ آنها دیگر نوجوان نیستند. کسی فکر می کند که آنها نیاز به بیش از "حلق آویز" را به عنوان پایه ای برای روابط بزرگسالان درک می کنند. نویسنده تایمز ، مرگ مهمان نوازی را به رسانه های اجتماعی ، تغییر نقش های جنسیتی ، یک اقتصاد تنگ و فرهنگ "دلبستگی" نسبت می دهد.

رسانه های اجتماعی مانع و یاری روابط می شود. این ارتباطات آسان با بسیاری از آشنایان جدید امکان پذیر است ، اما این اتصالات را بر اساس شباهت های سطحی قرار می دهد. من به تازگی شام را با دو تا 20 شب در نیویورک شام خوردم که چند سال پیش از دانشگاه کارنگی ملون فارغ التحصیل شده ام. آنها بیش از حد از روابط "مجازی" در مقابل روابط عمیق تر شخصی که فقط از طریق تعامل متفکرانه انسان ایجاد می شوند ، سوگوار بودند. و این را بدست آورید: هر دو مرد جوان بودند.

وقتی این موضوع را مطرح کردند ، مرا شگفت زده کرد و مرا تحت تأثیر قرار داد تا بفهمم که چقدر وقت را صرف ناراحتی از اینکه نسل آنها در دوران مهمانی از دست داده اند ، ناراحت کردند. این مردان جوان درک کرده اند که اکثر شبکه های رسانه های اجتماعی برای تقویت روابط عمیق طراحی نشده اند و در واقع اغلب مانع از وحی واقعی می شوند که باعث ایجاد روابط طولانی و طولانی مدت می شود.

همانطور که یکی از کارشناسان ، به نقل از مقاله تایمز ، اظهار داشت ، "ما همه این روزها در مقطع دکتری در اینترنت هستیم. تحقیقات آنلاین باعث می شود که تاریخ اول احساس غیرضروری شود ، زیرا احساس صمیمیت کاذب ایجاد می کند. "

نقش های جنسیتی فازی ، همراه با اقتصاد پرچمدار ، آیین های مهمانی را بیشتر پیچیده می کند. هر دو طرف نسبت به همیشه به احتمال زیاد حقوق مشابهی را کسب می کنند. و اجاره بالا به همراه تعداد زیادی وام دانشجویی ، فشارهای مالی را بر برنامه های دوستیابی قرار می دهد. بعضی از خانمها به هر پیشنهادی مبنی بر اینکه نمی توانند راه خود را بپردازند مرتکب جرم می شوند ، این امر باعث ایجاد انگیزه ای شدید برای مرد می شود که از یک زن بخواهد شام بخورد و چک را انجام دهد.

جنسیت ، امور مالی و رسانه های اجتماعی مطمئناً بر روابط تأثیر می گذارند ، اما تجزیه و تحلیل تایمز بزرگترین عامل از بین رفتن حیاط واقعی را نشان می دهد: فرهنگ توقیف کالج. این صحنه را برای فرهنگ آویزان کردن بزرگسالان جوان رقم می زند. به مدت چهار سال ، دانشجویان کالج "مهارتهای" روابط غیرقابل توصیف و خشنود کننده فرهنگ تعقیب و گریز را تمرین می کنند. آنها "هنر" ارائه هرچه کمتری را کامل می کنند. بنابراین ، جای تعجب نیست که فارغ التحصیلی بازده کمی بالاتر از یک نسخه بزرگتر از یک چیز باشد. بیست و نه چیزی که خارج از کالج است ، انرژی خود را صرف تلاش برای نشانه گذاری حرفه ای خود می کند. آنها فقط به دنبال سرمایه گذاری نیستند که یک معاشرت واقعی و خواستار رابطه بلند مدت است. "حلق آویز" با "انتظارات پایین" برای هر دو طرف "امن" است.

و این وضعیتی است که بزرگسالان جوان ما با آن روبرو هستند. نوار روابط کاهش یافته است ، و نه برای بهتر شدن. حتی نیویورک تایمز این موضوع را تشخیص می دهد.

چگونه خانواده خود را نجات دهید: احترام را به عنوان اولین مهارت ارتباط یاد دهید

جای تعجب نیست که سنگرهای فمینیستی مانند Slate و HuffPost Women این مقاله را در نیویورک تایمز به هم زده اند. فمینیست ها مرگ آیین های دوستیابی سنتی را جشن می گیرند و از هر چیزی که نقش های جنسیتی را بدرقه می کند بیزارند. هرگز فراموش نکنید که زنانی که به روابط امیدوار هستند در حالی که هنوز وقت خود را در ساعت بیولوژیکی سپری کرده اند ، بیشتر از فرهنگ آویزان رنج می برند.

پس چه می توانیم بکنیم؟ والدین برای بزرگ کردن نوجوانان و راهنمایی فرزندان بزرگسالی خود ، باید مکالمه ای باز و مداوم درباره روابط - و بستر ایجاد یک ازدواج موفق برقرار کنند.

این که دعوت ها از طریق متن یا تماس تلفنی انجام می شوند ، و چه کسی برای شام یا فیلم می پردازد یا واقعاً مسئله نیست. همه ما می دانیم که دوستیابی سرگرم کننده است ، اما دوستیابی نیز اهداف جدی دارد. این یک فرصت شخصی به ما می دهد تا درباره شخص دیگری اطلاعات بیشتری کسب کنیم ، در مورد خودمان بیاموزیم ، دوستی برقرار کنیم و در مقطعی تصمیم بگیریم که آیا شریک رابطه مناسب شخص مناسب برای ازدواج است یا خیر.

دوستیابی ، که باید یک رابطه "دادن" باشد ، به یک رابطه "گرفتن" تبدیل شده است.

پیام صریح فرهنگ قطع این است که دوستیابی بیشتر شبیه سرگرمی یا انحراف است - راهی برای گذر زمان یا یافتن رضایت جنسی. اگر واقعاً پایان مهربانی وجود دارد ، به این دلیل است که نسل جوان ما از ادب و احترام از دست داده اند و فراموش کرده اند که چگونه با مردم با احترامی که می خواهند رفتار کنند.

به جای اینکه سوگواری پایان مهمانی ، اجازه دهید آن را زنده کنیم.

بیایید فرزندانمان را تشویق کنیم نه تنها به نحوه آشنایی ، بلکه در مورد چه کسی دیدار کنند ، توجه کنند. قرار ملاقات ها و مهمانی ها نباید به راحتی انجام شود زیرا افراد را درگیر می کند. روابط سالم با نشان دادن علاقه واقعی و احترام به دیگران آغاز می شود. دوستیابی فرصتی برای "به ثمر رساندن" یا تغذیه غرور شخص نیست. این رابطه ای است که از طریق آن می آموزیم انسان دیگری را دوست داشته باشیم و فهمید که آیا آینده با هم وعده خویشتن داری متقابل را می دهد.
a
و این آینده ای است که هر روز می خواهد "حلق آویز شود".
 
منبع :  sanykala

رمز و راز در ازدواج


اگر می خواهید زندگی جدیدی را در ازدواج خود قرار دهید ، دوباره مانند یک نوجوان فکر کنید.

همه ما شور و هیجان روزهای دوست یابی مان را به یاد می آوریم. طرز برخورد طعمه ، معاشقه ، خیالات ، تعقیب و گریز بعد از این جایزه. از آنجا که از مهربانی به سمت ازدواج حرکت کردیم ، بیشتر ما احساس کردیم که باید بزرگ شویم و بازی را پشت سر بگذاریم. اما ممکن است ما آنقدر که می خواهیم فکر کنیم بلوغ نداشته باشیم.

در حقیقت ، روابط عاشقانه ما همیشه دارای برخی از خصوصیات تمایلات جنسی در بزرگسالان خواهد بود. بزرگسالان هنوز هم عاشق هیجان تعقیب ، فریب از دست نیافتنی ، هیجان جدید و کسل کننده با قدیمی هستند. البته تکانه های نابالغ در یک رابطه متعهد کنترل و به حداقل می رسند ، اما هرگز به طور کامل از بین نمی روند.

این ممکن است یک کلید برای حفظ نشاط در ازدواج شما باشد. اگر به نظر می رسد بین شما و همسرتان همه چیز قدیمی نیست ، شاید شما باید برخی از ترفندهای قدیمی را به خاطر بسپارید. شاید زمان آن فرا رسیده باشد که یک راز کوچک ، یک کمی معاشقه ، تاریخی باشد که در زمانی که عشق تان جدید بود ، به مکانهایی که از آن لذت می برید ، تجدید نظر کنید و برخی از لحظات شاد را که شما را در کنار هم قرار می داد ، دوباره زنده کنید.

اگر به نظر می رسد کمی ناخوشایند به نظر می رسد که دوباره مانند یک نوجوان رفتار کنید ، فقط این را بخاطر بسپار: در بهترین ازدواج ها ، تعقیب هرگز به پایان نمی رسد.
 
منبع :  sanykala

پیام به مریم

 درک بخشش با دیدن چگونگی ارتباط خدا با ما آغاز می شود. هر روز ، خداوند به ما فضل و بخشش می بخشد که شایسته ما نیست. بخشش کار نادرست را به حداقل نمی رساند. و عواقب آنرا جادو نمی کند. نافرمانی میریام منجر به جذام شد و عواقب مشخصی نیز در غرور و خودخواهی ما وجود دارد. اما بخشش ما را آزاد می کند.


در کلمه
"شماره 12 را بخوانید

میریام و هارون به دلیل همسر کوشیت خود شروع به گفتگو با موسی کردند ... "آیا خداوند فقط از طریق موسی صحبت کرده است؟" آنها پرسیدند. "آیا او نیز از طریق ما صحبت نکرده است؟" شماره 12: 1-2

میریام و هارون یک صندلی ردیف مقدم داشتند تا وقتی که او با فرعون روبرو شد و اسرائیلیان اسیر را آزاد کرد ، از طریق برادرشان موسی معجزه می کنند. از طرف خدا موسی انتخاب شده بود تا مردم را ، شاید دو میلیون نیرو ، از مصر به سمت سرزمین موعود بیرون ببرد.

اما رقابت خواهر و برادر در هر فرهنگي وجود دارد و اين دو نفر نتوانستند محبوبيت برادرشان را تحمل كنند. آنها سهمی از شهرت وی را می خواستند ، بنابراین آنها علناً موسی را از بین بردند. آنها تصور می کردند که پایین آمدن او ، خود را به وضعیت او ارتقا می بخشند.

آیا تا به حال لحظه میریام را گذرانده اید؟ شما چیزی را گفته اید که نیازی به گفتن نیست - که نباید گفته می شد؟ صدمه زدن به افراد دیگر با اظهارات کوتاه ما کار آسانی است. شانه های سرد ما قلبهای فراخوان ما

مردم تنها کسانی نبودند که آنها را شکایت کردند. خدا آنها را نیز شنید. خداوند سه خواهر و برادر را با هم صدا كرد و از ستون ابر با آنها صحبت كرد. خشم او سوزانده شد و او قضاوت کرد. رهبر شورش ، میریام ، با جذام سفید برفی شد. در دنیای میریام ، یک جذامی یک طعنه بود.

اگر این پایان داستان بود ، ما وسوسه می شویم که خدا را بی رحمانه و خشن تلق کنیم ، حتی اگر در واقعیت ، خدا با مجازات گناه از عدالت عمل می کرد. اما ، خوشبختانه ، اینگونه نیست. کتاب مقدس خود را بگیرید و به خروجی 34: 6-7 بروید. جای خالی ها را پر کنید تا ببینید چگونه خدا خودش را توصیف می کند:

خداوند ، خداوند ، خدای مهربان ، خشمگین ، آهسته از عشق ، عشق ورزیدن به هزاران نفر ، شرارت ، عصیان و گناه آهسته است.

خدای ما خدای عدالت است ... و رحمت. او استغفار می کند. درک بخشش واقعی بدون بازگشت به جایی که همه در آن شروع می شود غیرممکن است: بخشش خدا. میریام علیه موسی قیام کرده بود ... و علیه خدا. در خارج از اردوگاه ، آنچه را که سزاوار آن بود ، گرفت. شرم عمومی جدایی از قوم خدا. ننگ اما بخشش به معنای دادن افراد به آنچه شایسته است نیست. این در مورد رستگاری است. این در مورد گسترش فضل است ... آنچه مردم شایسته آن نیستند.

میریام به مدت هفت روز در خارج از اردوگاه تبعید شد تا به خاطر گناه خود کفاره کند ، اما عیسی مأمورانه تصمیم به رنج کشیدن ... بیرون از اردوگاه گرفت. نه اینکه به خاطر گناهانش کفاره کنیم ، بلکه برای گناهانم کفاره کنی. گناهان شما

کتاب مقدس می گوید: "عیسی نیز در خارج از دروازه شهر رنج کشید تا مردم را از طریق خون خود مقدس کند. شما و من قبلاً بخاطر فداکاری مسیح بخشیده شده ایم. از آنجا که بخشیده شده ایم ، می توانیم به نوبه خود ببخشیم. .

آن رابه واقعیت تبدیل کن
ما می خواهیم تصور کنیم که بخشش عواقب گناهان ما را از بین می برد ، اما این طور نیست. غالباً ، ما نتایج دردناکی از غرور و خودخواهی خود را به عنوان یادآوری برای ما (و برای کسانی که ما را مشاهده می کنند) تجربه می کنیم که گناه کاری جدی است. معجزه خدا این است که او بخشش ، بازیابی و تجربیات ما را برای آموزش دروس ارزشمند به ما می بخشد.

واقعی بودن در مورد بخشش مستلزم این است که در مورد گناهان خود صادق باشیم. صادقانه بودن در مورد ظلمت موجود در قلب ما کار ساده ای نیست ، اما ضروری است. هنگامی که ما پاک کردن خدا از گناهان خود را تجربه می کنیم ، بسیار مایل تر و قادر خواهیم بود کسانی را که به ما آسیب رساندند ببخشیم.

برای بسیاری از زنان ، بخشش مسئله مهم زندگی آنهاست. آنها به دلیل سوء استفاده ، خیانت یا طلاق به شدت زخمی شده اند و به نظر نمی رسد که از درد همه مصرف کننده آنها فراتر رود. این هر میل و هر رابطه ای را رنگ می کند. و در اینجا یک نکته کلیدی وجود دارد: گذشته اگر شما هنوز هم بر حال شما تأثیر نمی گذارد گذشته شما نیست. یادگیری اصول بخشش - و کسب شجاعت در انتخاب بخشش - ما را به روشهایی که هرگز تصور نمی کردیم آزاد می کند.

روند کشف درد و نارضایتی ما می تواند فریبنده باشد. همه ما به یک دوست وفادار نیاز داریم تا آن مسیرها را با ما طی کند. با عبور از موانع تلخی ، نارضایتی و محافظت از خود ، سفر به آزادی ، شادی ، خرد و عشق می انجامد. همانطور که یکی از شاعران گفت: "آنجا که ویرانی وجود دارد ، فرصتی برای یافتن گنج وجود دارد." بخشی از آن گنج بخشش است. و آزادی

وقتی مردم نسبت به گناهان خود کاملاً صادق نیستند (عمومی و خصوصی ، وحشتناک و قابل قبول فرهنگی) ، چگونه ممکن است در مورد بخشش خدا فکر کنند؟

اعداد 12: 1-15 را بخوانید. آیا این بخشش و ترمیم خدا را کم می کند که بخوانیم که میریام به خاطر گناه حسادت و عصیان عواقب خود را متحمل شده است؟ چرا و چرا نه؟

بعضی از درسهایی که ما می آموزیم- گنجینه هایی که می یابیم- با صداقت در مورد گناهان خود ، تجربه عواقب آن و یافتن آزادی و تسکین به لطف خدا؟

لحظه ای بخوانید تا هرکدام از این آیات را بخوانید و در مورد نحوه اعمال آنها در زندگی شما فکر کنید. هر جا که بتوانید این کار را انجام دهید ، نام خود را در آیات درج کنید. این گذرها را از روی قلب خود دعا کنید.

• "من ، حتی من او هستم که به خاطر خودم ، مرتکب تخلفات شما می شود و دیگر گناهان شما را به یاد نمی آورد." اشعیا 43:25
• "فرزندان عزیزم ، من این را برای شما می نویسم تا گناه نکنید. اما اگر کسی گناه کند ، ما کسی داریم که در دفاع از ما با پدر صحبت می کند - عیسی مسیح ، صالح." 1 یوحنا 2: 1

دل به دل
من یک بار شنیدم که جو استوئل از مودی می گوید ، "کسانی که بخشیده شده اند بسیار دوست دارند." به نظرم درست است عیسی مسیحیان خود را در لوقا 7. همان مطالب را بیان كرد. اما همیشه این حكم من را اذیت می كرد كه من یكی از آن شهادت "نجات از مواد مخدر ، الكل و شورش دیوانه" را ندارم كه بسیاری از خانمها درباره آن هوس می كنند و می گویند: "آیا خدا عالی نیست؟"

سپس طلوع من شد ... بعضی از ما از این سبک زندگی نجات یافتیم. دیگران ما از این سبک زندگی نجات پیدا کردند. اما همه ما یک چیز مشترک داریم: پولس در افسسیان 2 می گوید که همه ما فرزندان ظلمت و از نظر روحانی مرده ایم و نیاز به رستگاری از طریق خون عیسی داریم ، استغفار از خطاهای ما مطابق ثروت فیض او - که او اسراف کرد. در مورد همه ما

این فضل است ... و این بخشش است.

خدایا ، دعای امروز ساده است. ممنون از بخشش من سزاوار آن نیستم ، اما نمی خواهم بدون آن زندگی کنم ...
 
 
منبع :  sanykala

زن های اهل معنویت



"فضل به معنای عشق خدا در عمل به مردم است ... که نتوانستند انگشت خود را برای نجات خود بگیرند.
-جی من بسته

در مقطعی از زندگی خود ، هر زن با این باور مبارزه می کند که خدا او را دوست دارد. نه ، نه اینکه خدا عاشق دنیا باشد. اما این خدا او را دوست دارد. من صادقانه خواهم بود ... گاهی اوقات ، تعجب می کنم. وقتی به من واقعی نگاه می کنم که هیچ کس دیگری نمی بیند ... چگونه خدا می تواند آن را دوست داشته باشد؟ پولس در نامه خود به افسسیان ، عشق دیوانه وار و افراطی خداوند را توصیف می کند که او را به سمت پذیرش ما به عنوان فرزندانش سوق می دهد. این باعث می شود شما ... و من ... زن خدا.

در کلمه
• افسسیان 1 را بخوانید

در عشق ، ما را مقدم دانست كه ما به عنوان فرزندانش از طریق عیسی مسیح ، مطابق با لذت و وصیت او - به ستایش فضل باشكوه خود ، كه او آزادانه در كسی كه او دوست دارد ، عطا كرده است ، تصدیق كنیم. ما در او رستگاری را از طریق خون او ، بخشش گناهان ، مطابق با ثروت های فیض خدا که او با همه خرد و درک به ما اسراف داده است ، می بخشیم. افسسیان 1: 5-8

گریس کالایی بسیار نادر در این جهان است و عشق بی قید و شرط کاملاً کمیاب است. وقتی در مورد عشق باشکوه خدا به ما می خوانیم -که او ما را دوست دارد بدون هیچ رشته ای متصل - به نظر می رسد که خیلی درست است که درست باشد. اما آن است. عشق خدا به من و من براساس آنچه انجام می دهیم نیست. یا کاری که ما انجام نمی دهیم در واقع ، این هیچ ارتباطی با عملکرد ما ندارد. عشق خدا به ما او را به صلیب کشاند ، در حالی که ما در گناه خود مردیم. وقتی بیشتر غیرقابل تحمل بودیم ... خدا تصمیم گرفت ما را دوست داشته باشد. چرا؟ "مطابق با لذت و وصیت وی به ستایش فضل باشکوه او."

در هر جنبه ای از زندگی ، افراد با توجه به زیبایی ، مغز و ضربان اندازه گیری می شوند (اوه ، منظورم از دلار است). ما افراد را استخدام می کنیم زیرا آنها مهارت و تجربه را به ارمغان می آورند و ما دوستان را انتخاب می کنیم زیرا آنها باعث می شوند احساس خوبی نسبت به زندگی داشته باشیم. در این متن ، پاول به وسعت زیادی می رود تا ما را متقاعد کند که خدا به هیچ وجه چنین عملیاتی را انجام نمی دهد: او ما را دوست دارد و دقیقاً علی رغم این واقعیت که ما شایسته آن نیستیم ، ما را به عنوان فرزندان عزیز خود قبول می کند. آیا شما از تلاش برای اندازه گیری برخی از استاندارد های دلخواه خسته شده اید؟ برای "بودن به اندازه کافی خوب" تلاش خود را ترک کنید. فیض باورنکردنی خدا ما را آزاد می کند. آیا با ترس ناامید کننده ای زندگی کرده اید که اگر مردم عمیق ترین و تاریک ترین اسرار شما را می دانستند ، شما را رد می کنند؟ آروم باش. خدا کاملاً همه چیز راجع به شما می داند و به هر حال او شما را دوست دارد. معیار فضل خدا این است که او هرگز از آنچه فکر می کنیم ، می گویم یا انجام می دهیم تعجب نمی کند و او هنوز ما را به نام خودش صدا می کند.

آن رابه واقعیت تبدیل کن
برای بسیاری از زنان ، درک واقعیت فضل خدا دشوار است ، زیرا ما در تمام زندگی خود در یک تردمیل عملکرد زندگی کرده ایم ، سعی می کنیم مردم را به اندازه کافی خوشحال کنیم و کف زدن کافی را داشته باشیم تا بتوانیم مورد قبول واقع شویم. پنهانی ، بعضی از ما نتیجه گرفته اند که خدا ممکن است ما را تحمل کند ، اما او واقعاً ما را دوست ندارد. پولس می خواهد مطمئن باشد که ما آن را به درستی دریافت می کنیم. به کلماتی که او برای توصیف هویت ما به عنوان فرزندان عزیز خدا نگاه می کند ، نگاه کنید. (می دانم که شما آنها را قبلاً خوانده اید ، اما متوقف و تعمق کنید ... از تعجب آنچه خدا واقعاً در اینجا می گوید تعجب کنید!):

او ما را به عنوان فرزندان خود پذیرفت. او خداست و می توانست برای این موضوع ما را برده یا روبات یا خرگوش قرار دهد ، اما او ما را در خانواده خودش پذیرفت. ما در عشق او ایمن و ایمن هستیم.

همه گناهان ما بخشیده شده است. پولس کریستال روشن می کند که مرگ مسیح بر روی صلیب ، پرداخت هر گناهی است که ما مرتکب شده ایم و همه کسانی که در آینده مرتکب می شویم. هیچ کاری که ما انجام داده ایم فراتر از رحمت و عشق او نیست.

عشق و لطف خدا به وفور بر ما ریخته می شود. به زبانی که پل برای توصیف میزان عشق خداوند به ما استفاده می کند توجه کنید: او "آزادانه آن را به ما داد" ، پر از "ثروت" است ، و او "اسراف" آن را روی ما کرد. خدا از سبزی پنبه ای استفاده نکرد تا لطف خود را بر ما ببخشد. گریس آبشار است که تازه در جریان است. مانند شیلنگ آتش که اسارت ما را به عملکرد از بین می برد. مانند یک چاه آب خنک و با طراوت که هیچ کفشی ندارد. هرگز نمی تواند تمام شود!

چرا خدا شما را دوست دارد؟

افسسیان 1: 3-14 را بخوانید و این متن را بیان کنید. کلمات کلیدی که به شما می چسبد چیست؟

چند روش برای سنجش ارزش و پذیرش مردم چیست؟

اگر اطمینان داشتید که خدا شما را دوست دارد و شما را بدون قید و شرط می پذیرد ، چگونه می تواند (یا ، چگونه تأثیر آن) بر احساس هویت شما (اعتماد به نفس ، عشق ، دلسوزی و قدرت) تأثیر می گذارد؟

لحظه ای بخوانید تا هرکدام از این آیات را بخوانید و در مورد نحوه اعمال آنها در زندگی شما فکر کنید. هر جا که بتوانید این کار را انجام دهید ، نام خود را در آیات درج کنید. این گذرها را از روی قلب خود دعا کنید.

• ستایش به خدا و پدر پروردگار ما عیسی مسیح است! او در رحمت بزرگ خود به واسطه رستاخیز عیسی مسیح از مردگان ، به یک امید زنده متولد شده است و به میراثی که هرگز نمی تواند هلاک شود ، خراب کند ، یا در بهشت ​​محو شود ، برای شما ... "1 پطرس 1: 3- 4

• شما خودتان نیستید. شما با قیمتی خریداری شده اید بنابراین خدا را با بدن خود احترام بگذارید. "2 قرنتیان 6: 19-20

• اما شما یک قوم برگزیده ، یک کشیش سلطنتی ، یک ملت مقدس ، یک قوم متعلق به خدا هستید ، تا ستایش های او را که شما را از تاریکی فراخوانده است به نور شگفت انگیز خود اعلام کنید. "1 پیتر 2: 9

دل به دل
اگر فیض خداوند بسیار غنی ، نیرومند و واقعی است ، چرا ما اغلب اوقات سخت آن زمان را می گذرانیم که به فیض خدا زندگی کنیم ... و عشق او را درک می کنیم؟ دلایل زیادی وجود دارد. شاید شما برای تمام زندگی برنامه ریزی شده باشید. شاید افرادی که باید شما را دوست داشتند درست برعکس عمل کنند. شاید می ترسید که بپذیرید که بسیار ناقص هستید ... و به فضل خود نیاز دارید. شاید احساس کنید گناهان شما غیرقابل بازگشت است. شاید شما زندگی کنید مانند تلاش برای کسب فیض.

"شاید" شما چه باشد ، این را بدانید: هویت شما براساس تصور شما از فیض است. با درک این حقیقت متحول ، ما آزاد خواهیم بود که در مورد خودخواهی خود صادق باشیم و ضعف خود را در آغوش بگیریم. ما علی رغم آنچه انجام داده ایم ، خود را درگیر عشق خدا به ما خواهیم کرد. بلیز پاسکال با عاقلانه اظهار داشت ، "ما فقط خدا را جز از طریق عیسی مسیح نمی شناسیم ؛ بلکه حتی خودمان را نمی شناسیم مگر از طریق عیسی مسیح." امروز به این فکر کنید و بگذارید آن را در روح خود خیس کنید.

خدایا ، بعضی اوقات من روی تردمیل عملکرد گیر می کنم و فقط می خواهم به عنوان زن تو زندگی کنم. رایگان. زنده. خوشحال می شوم از کسی که من را خلق کرده ام. به من نشان بده که چگونه امروز این کار را انجام دهم ...
 
 
منبع :  sanykala

 

در همه مکان های مناسب به دنبال عشق می گردید


ممکن است در جهان شما یک نفر باشید ، اما ممکن است یک نفر باشید.

- بیل ویلسون

من با دخترم مگان نشسته بودم که او مطالب این فصل را می خواند. هنگامی که او عنوان "او مرا دوست دارد ، او مرا دوست ندارد" ، او را به طنز آمیز خندید.

"اونجا چقدر خنده داره؟" تیم پرسید ، تماشای تلویزیون از مبل در نزدیکی آن است. او به تازگی از من سؤال كرده بود كه من وقتی كوچك بودم ، آن بازی را با گلهای مروارید بازی می كردم.

مگان با بازی دوستانه پاسخ داد: "وقتی من یک دختر کوچک بودم ، یادم می آید که گلبرگ ها را از گل مروارید بیرون می کشیدم و می گفتم" او مرا دوست دارد ، او مرا دوست ندارد نه "در منظره بیرون خانه. و نکته جالب این است که من حتی نبودم هنوز به پسران علاقه مند شده اید. "

این وقتی اعتراض کردم ، "منظورت هنوز چیست؟"

من به عنوان مادرش ، ممکن است کمی بی پروا بوده ام ، اما این تصویرگر به چیزی نوشته شده است که در قلب هر زن نوشته شده است - اشتیاق به دوست داشتن. حتی قبل از اینکه مگان به "پسران" علاقه داشته باشد ، آرزوی قلب او این بود که دوستش داشته باشیم. او نیز مانند من و شما ، این اشتیاق را بیشتر در این زندگی احساس خواهد کرد.

چرا اطمینان می دهیم که آخرین گلبرگ ای که انتخاب می کنیم با آن سه کلمه آرامش بخش "او مرا دوست دارد" حک شده است؟ آیا این به سادگی است که ما برای عشق ساخته شده ایم؟ یا شاید از این که می ترسیم از دوست نداشتن بترسیم؟

با زندگی در چنین دنیای گیج کننده ، به راحتی می توانیم از دست خدا چقدر زیبا باشیم و او واقعاً ما را دوست دارد. اما زنان خارق العاده آرزوی عشق به خدا دارند و قادر به دریافت آن هستند.

در اینجا آنچه می دانیم: زنان دو برابر مردان از افسردگی رنج می برند و 20 درصد از خانمها می توانند انتظار داشته باشند که در برخی مواقع از زندگی دچار افسردگی بالینی شوند. حداقل 33 درصد از زنان در طول زندگی مورد آزار و اذیت جسمی قرار گرفته اند ، مجبور به رابطه جنسی شده اند و یا به طرز دیگری مورد آزار قرار گرفته اند و 25 درصد از زنان آمریکای شمالی در کودکی مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند.

زخم های باز و شفابخش قلب زنان را آزار می دهد ، آشفتگی و استرس را به زندگی روزمره و روابط بین فردی می افزاید ، بسیار زیاد است. هر دو زن مجرد برای یافتن شریک زندگی و زنهای متاهل ناامید از زندگی خود ، تنش زندگی با آرزوهایی را که نتوانسته اند تجربه می کنند.

چگونه می توانیم با تنش احساس عدم دوست داشتن کنار بیاییم؟ ما به طور فعال عشق را جستجو می کنیم و برای یافتن آن دست می یابیم. روانشناس ارنست بکر نوشت: "انسان مدرن خود را از آگاهی می نوشد و مواد مخدر می کند ، یا او وقت خود را صرف خرید می کند ، که همین موضوع است." آمارها نشان می دهد که امروزه زنان 80 درصد از هزینه های خانوار را کنترل می کنند ، بازاری به ارزش 3.25 تریلیون دلار. و متوسط ​​بدهی برای یک زن با کارت اعتباری از 2300 دلار فراتر می رود. اضطراب بی حد و حصر ، افسردگی ، طلاق و فرار از طریق مواد مخدر ، الکل ، مصرف گرایی ، رابطه جنسی ، خشونت و خودکشی ، زنان را از هوای تازه معنوی عشق خدا که مدتهاست به آن نیاز دارند خفه کرده است. دالاس ویلارد در کتاب خود در مورد رشته های معنوی به این نکته اشاره کرد و گفت: "بدیهی است که مسئله یک معنوی است. بنابراین باید درمان شود."

شر از زیبایی خدا در شما متنفر است و در تلاش است تا شما را به این باور برساند که خدا به شما اهمیت نمی دهد یا شما را دوست ندارد. شر می خواهد شما را باور کنید که برای او هیچ چیز معنی ندارید. اما حقیقت در اینجاست: "اگر کسی تصدیق كند كه عیسی پسر خداست ، خدا در او زندگی می كند و او در خداست. بنابراین ما به عشق و علاقه ای كه خدا به ما دارد می شناسیم و به آن اعتماد می كنیم. خدا عشق است. هر كس در عشق زندگی كند در خدا و خدا در او "(اول یوحنا 4: 15-16).

توانایی شما در درک ، پذیرش و پذیرش این حقیقت که خدا شما را دوست دارد در قلب یافتن آزادی شما است. هنگامی که عشق او را می پذیرید ، می توانید راحت تر آن را طی کنید. عشق او از طریق شما می درخشد.

اما در ابتدا باید دروغ های شر را که در ذهن شما شایع است ، برطرف کنید و بپذیرید که خدا واقعاً شما را دوست دارد. یک روش ساده برای فهمیدن این واقعیت وجود دارد - بپرسید.

یک آگهی قدیمی می گوید ، "آیا نمی خواهید جواب را بدانید ، نپرسید." اما برعکس نیز صادق است. اگر می خواهید جواب را بدانید ، سؤال کنید.

وقتی از خدا می پرسی آیا او شما را دوست دارد ، او پاسخ خواهد داد زیرا خدا عشق است. و از آنجا که او عشق است ، هر کاری که می کند با عشق تزریق می شود.

به همین دلیل شما آرزو می کنید که به عشق خدا نسبت به شما اطمینان داشته باشید. جویس میر موافق است:

"یک زن با اعتماد به نفس می داند که دوستش دارد. از ترس از دوست نداشتن نمی ترسد ، زیرا او قبل از هر چیز می داند که خدا او را بدون قید و شرط دوست دارد. برای اینکه کامل و کامل باشیم ، باید بدانیم که ما دوست داریم ... دریافت هدیه رایگان خدا "عشق بی قید و شرط ، آغاز شفابخشی ما و پایه و اساس زندگی جدید ما در مسیح است"

ایمن بودن در عشق خدا به ما یک عنصر اساسی در اداره هر کاری است که به دست ما می رسد. همسر ، مادر و مادربزرگ کتی هندریک ، تصور غیرقابل تصور را تجربه کردند اما توانستند با نگه داشتن سریع به عشق خدا ، از طریق آن حرکت کنند. در 24 اکتبر 2004 ، همسرش و دختران دوقلوی 22 ساله در سقوط هواپیما کشته شدند. در پی این حادثه ، از خودش پرسید ، آیا خدا بیست و سوم اکتبر از آنچه که در بیست و چهارم اکتبر انجام داد ، مرا کمتر دوست داشت؟ او جواب را می دانست: نه ، او این کار را نکرد.

كتی می گوید: "من می دانم كه او مرا دوست دارد و از این بابت اطمینان دارم. اطمینان من از عشق او سالها قبل از تصادف آغاز شد. اما در این مواقع دل شکسته ، بیماری ، ضرر و زیان و غیره است كه می فهمید كه چه چیزی را واقعاً به او ایمان داشته باشید و اگر واقعاً به او ایمان و اعتماد داشته باشید. "

با ایمان به او ، کتی توانسته است با ایمان خود دست به فاجعه بزند.

شر به شما می گوید عشق را نمی توان اعتماد کرد. اما خدا به شما نشان می دهد که می تواند.
نمایش های عاشقانه خدا در آغوش مهربانی از یک دوست که می داند صدمه دیده است اما نیازی به دانستن دلیل آن نیست. در گل های تحویل شده در روز تولد یا کارت یا نامه الکترونیکی که به دلایلی دیگر برای تشویق شما نمی رسد. با صدای شوهرتان وقتی می پرسد "چگونه می توانم کمک کنم؟" و فرزندتان وقتی می گوید ، "شما بهترین مادر هستید." عشق وی از طریق لمس یک پرستار که سوزن را درون بندر شیمی درمانی شما قرار می دهد نشان می دهد زیرا شما برای سرطان معالجه می شوید و در ذهن پزشک معالج که اضافه کاری می کند تا اطمینان حاصل کند که درمان شما مؤثر است. در عمل همسایه نشان می دهد که سطل آشغال شما پس از آنکه خیابان را منفجر کرد ، در لبخند پیرمردی که وقتی بازوهای شما پر است ، در را برای شما باز می کند ، در مدیر تشییع جنازه که به آرامی به شما کمک می کند برنامه ریزی کنید خدمات یادبود متناسب با پدر شما ، و همسایه ای که می شناسد خسته شده اید و پیشنهاد می کند فرزندان خود را برای بعد از ظهر تماشا کنید.

"هیچ جایی برای عشق از ترس وجود ندارد. عشق به خوبی شکل گرفته ترس را از بین می برد. از آنجا که ترس در حال فلج شدن است ، زندگی ترسناک ... هنوز یک زندگی کاملاً در عشق شکل نگرفته است" (اول یوحنا 4: 18 ، MSG).

در نظر بگیرید آنچه میستر اکهارت ، یکی از عرفای بزرگ مسیحی ، در قرن چهاردهم میلادی ذکر شده است: "روح باید برای خدا آرزو کند تا با عشق خدا جلب شود ؛ اما اگر روح هنوز نتواند این اشتیاق را احساس کند ، باید آن را طولانی کند. آرزوی اشتیاق. اشتیاق به اشتیاق نیز از جانب خداست. "


از آنجا که خدا ما را دوست دارد ، آن اشتیاق دوست داشتنی بودن و اشتیاق او را در قلب ما می گذارد. جای تعجبی نیست که ما بخواهیم آن گلبرگ آخر بگوید "او مرا دوست دارد".

رویای زندگی کنید: برای عشق به خدا آرزو کنید و برای دریافت آن آماده شوید.
 
 
منبع : sanykala

زیبایی نفسانی


خداوند برای لذت جسمی بین زن و شوهر رابطه جنسی ایجاد کرد. در زمینه ازدواج ، صمیمیت جنسی خوب است. زیبا. شکرگزار مقدس. در حقیقت عبادت است. در حالی که بسیاری از مسیحیان رابطه جنسی را بد یا کثیف می دانند ، زنی با زیبایی واقعی ، خداپرستانه از رابطه جنسی خود به عنوان یک هدیه ای که از طرف خدا به اشتراک گذاشته شده با او لذت می برد و خوشحال می شود. وقت آن است که جنسیت خود را پس انداز کنیم.

در کلمه
• آهنگ سلیمان 7 را بخوانید

"چقدر زیبا هستی و چقدر دلپذیر ، عشق من با تمام دلخوشی های شما! قد شما مانند کف دست و سینه های شما مانند خوشه های میوه است. گفتم:" من به درخت نخل صعود خواهم کرد؛ میوه آن ... "" آهنگ سلیمان 7: 6-7

قرن هاست ، دانشمندان كتاب مقدس نمی دانستند كه كتاب كوچك در كتاب مقدس به نام آهنگ سلیمان را چگونه باید بسازد. این یک عشق زیبا و نفسانی بین یک مرد و عروسش را توصیف می کند ، اما اکثریت قریب به اتفاق دانشمندان نتوانسته اند آن را تحمل کنند. آنها ادعا کردند که این یک تمثیل مسیح و کلیسا است ، یا نمادی از رابطه اسرائیل با خدا است. شاید همینطور باشد. اما ترانه سلیمان نیز شعری بسیار حساس و زیبا از محبت پرشور است. در فصل 7 ، سلیمان دقت زیادی می کند تا زیبایی بدن عروسش را توضیح دهد ... از پاهای صندل شده اش (در مقابل 1) گرفته تا قفل های موهای او (در مقابل 5) ... و همه چیز در بین. با شروع آیه 1 ، لحظه ای بنویسید تا این توصیف ها را بنویسید:

مثال: پاها مانند جواهرات

• ناف مانند
• کمر مانند
• سینه ها را دوست دارند
• گردنی مانند

• چشم هایی مانند
• بینی مانند
• سر مانند
• مو مانند

برخی از این اصطلاحات ممکن است کمی گیج کننده باشد زیرا آنها فرهنگ یهودی را توصیف می کنند ، اما یک چیز واضح است: سلیمان عروس خود را گنج می برد. او از بدنش لذت می برد ... همه جزئیات پیچیده زیبایی حسی او! و محبوب او خوشحال شد که خودش را به او هدیه داد. کاملا. به صورت کامل. بدون شرم. او می گوید: "من محبوب من هستم ،" و خواست او برای من است. "

من نمی توانم کمکی کنم اما وقتی این متن را می خوانم زیبایی صمیمیت بی ادعا را متوجه شدم. هیچ سخنی از گناه یا شرم در سخنان این زوج وجود ندارد. خجالت نکشید بدون درنگ. بدون ترس. فقط لذت خالص از زیبایی هایی که خدا در بدن یکدیگر ایجاد کرده است.

سکس هدیه ای است که خداوند از یک زن و شوهر با آزادی ، خلاقیت و لذت کامل برخوردار می شود. به دور از کثیف شدن یا شرم آور بودن ، رابطه جنسی در وهله اول ایده خدا بود! در ازدواج ، شادی جنسی باعث می شود که زن و شوهر "یک بدن" شوند: یکی از نظر قلب ، ذهن و بدن. با این حال ، خیلی اوقات ، مسیحیان مسأله ای کمتر - که معمولاً بسیار کمتر است - از زیبایی خالص طراحی خدا برای تمایلات جنسی خود حل می کنند.

آن رابه واقعیت تبدیل کن
در فرهنگی که رمز و راز و زیبایی صمیمیت جنسی را بی ارزش می کند ، سلیمان ما را به یاد آزادی و شادی جنسی می اندازد همانطور که خدا در نظر داشت. مطالعه امروز فقط در مورد عمل جسمی و بیولوژیکی نیست. خدا شما را به عنوان یک موجود منحصر به فرد جنسی آفریده است. تمایلات جنسی شما برای او گرانبها است ... کثیف ، شیطانی یا بی اهمیت نیست. شناخت جنسیت ما از نظر كتابی بسیار مهم است.

همه ما بر اساس خانواده ، تجربیات و فرهنگ خود ، نگاهی متفاوت به رابطه جنسی داریم. شاید شما به نوعی سوءاستفاده جنسی را تجربه کرده باشید و تعجب کنید که آیا هرگز قادر به لذت بردن از رابطه جنسی هستید. شاید شما در خارج از ازدواج به تجربه های جنسی مشغول شوید و با گناه و شرم مبارزه کنید. شاید شما از نظر جنسی پاک هستید ، اما در مورد لذت بردن از رابطه جنسی مردد هستید زیرا تمایل دارید که آن را به عنوان مشاهده کنید

"کثیف" یا "اشتباه" ... چیزی که باید تحمل شود.

خدای ما خدای شفا ، امید و رستگاری است. تجربیات جنسی شما در گذشته چه باشد و چه نتیجه ای امروز احساس می کنید ، می خواهم بدانید که خدا آرزو دارد شما را شفا دهد ، حرمت جنسی شما را ترمیم کند ، و زیبایی شما را برای خاکستر به ارمغان آورد. در زمینه ازدواج ، خداوند آرزو می کند که شما بدون هیچ گونه مهار ، تردید ، ترس و پشیمانی از زیبایی رابطه جنسی به طور کامل لذت ببرید.

رابطه جنسی بزرگ مدتها قبل از ورود زن و شوهر به اتاق خواب آغاز می شود. رفتار با یکدیگر با محبت و احترام در طول روز مقدمه ای است که شما و همسرتان باید از لذت بردن از رابطه جنسی با آرامش و هیجان برخوردار شوید. چه روشهای خلاقانه ای وجود دارد که می توانید در طول روز به او احترام و محبت نشان دهید؟

امثال 5: 18-19 را بخوانید. چه احساسی برای همسرتان دارد که از این طریق شما را خوشحال کند؟

عبرانیان 13: 4 را بخوانید. یک تخت ازدواج نامشخص با یک ازدواج محترم شروع می شود. چگونه می توانید برای تحقق آزادی جنسی افتخارآفرینی کنید؟

جنس در ازدواج شما بدون هیچ گونه مهار ، تردید ، ترس و پشیمانی به نظر می رسد؟ آیا شما و همسرتان باید بر روی ارتباطات ، آزمایشات یا درک خود از یکدیگر کار کنید؟

لحظه ای بخوانید تا هرکدام از این آیات را بخوانید و در مورد نحوه اعمال آنها در زندگی شما فکر کنید.

هر جا که بتوانید این کار را انجام دهید ، نام خود را در آیات درج کنید. این گذرها را از روی قلب خود دعا کنید.

• "محبوب من مال من است و من او هستم ، او در بین نیلوفرها گشت می زند." آهنگ سلیمان 2:16
• "ازدواج باید توسط همه احترام بگذارد ، و بستر ازدواج خالص نگه داشته شود ..." عبرانیان 13: 4
• "بگذار او مرا با بوسه های دهانش ببوسد ، زیرا عشق تو از شراب لذت بخش تر است. مرا از من دور کن ... بگذار پادشاه مرا در اتاقهای خود بیاورد." آهنگ سلیمان 1: 2،4

دل به دل
مانند بسیاری از زنان ، من اغلب با عزت نفس مبارزه می کنم. شیطان این دروغ را زمزمه می کند که ما "زشت" یا "ساده" یا "خیر" هستیم. این به سادگی درست نیست! خدا می خواهد که ما از جنسیت خود لذت ببریم.

اگر متاهل هستید ، من شما را تشویق می کنم تا در مورد خواسته ها ، امیدها و ترس های خود از صمیمیت جنسی با مرد خود صحبت کنید. من صادق خواهم بود بعضی اوقات سخت است ... حتی بی دست و پا. شاید ترسیده باشیم که او ناامید شود. یا می ترسیم خود را آسیب پذیر کنیم. اما ارتباط برای تجربه سکس عالی ضروری است ، بنابراین ترس های ما با حساسیت و درک جایگزین می شوند.

برخی از ما در گذشته تجربه های جنسی آسیب زای داشته ایم ، بنابراین وقتی سعی می کنیم در مورد رابطه جنسی صحبت کنیم ، "تعطیل" می شویم. برخی از ما از بدن یا عملکردمان احساس شرمندگی می کنیم. برخی از ما کاملاً درک نمی کنیم که چگونه خداوند بدن زن را برای تجربه لذت جنسی آفرید.

اما فشار خاموش است! شرمنده یا خجالت نکشید که زیبایی حساس رابطه جنسی عالی با همسرتان را کشف کنید. اگر خود را درگیر مشکل می کنید ، به پزشک یا یک مشاور مسیحی حرفه ای مراجعه کنید. وقت آن است که در این زمینه از زندگی خود به خدا خوشحال شویم ... خداوند برای شما و شوهرتان رابطه جنسی ایجاد کرده است تا لذت ببرید!

پروردگارا ، متشکرم که مرا به عنوان یک زن و به عنوان یک موجود جنسی خلق کرده ای. در هر مکانی که احساس شرمندگی یا صدمه دیدم ، در قلبم بهبودی بیاورید. من را آزاد کنید تا بتوانید از صمیمیت جنسی در تمام زیبایی های خود لذت ببرم ، همانطور که شما قصد داشتید آن را باشید ...
 
 
منبع :  sanykala

اعتماد به یکدیگر با خدا آغاز می شود



البته حتی در بهترین ازدواج ها ، ممکن است همسر و همسران نیز اشتباه و اعتماد دیگران را گمراه کنند. به همین دلیل اگر امیدواریم که به یک ازدواج صمیمی برسیم ، باید به قدرت خدا - نه خود ما - اعتماد کنیم. تنها وقتی همسر و همسران متعهد می شوند که مطابق راه خدا زندگی کنند ، پیوند عمیق و ماندگار امانت بین آنها ایجاد می شود. وقتی می دانیم که او واقعاً در پی پیروی از خدا و دستورالعمل های او است ، می توانیم قلب خود را با اطمینان به همسر خود هدیه کنیم.

تنها اطمینان به وفاداری خداوند به ما این شجاعت را می دهد که در برابر آسیب پذیری باز بمانیم ، با دانستن اینکه ممکن است صدمه ببینیم. در فیلم 1993 Shadowlands ، نویسنده C.S. لوئیس عاشق زنی شد که زودرس درگذشت. مرگ وی برای او بسیار دردناک بود و باعث شد لوئیس این سؤال را ایجاد کند که آیا او باید به خودش اجازه مراقبت از او را می داد یا خیر. وی در صحنه آخر نتیجه گرفت که به ما دو انتخاب در زندگی داده می شود. ما می توانیم به خودمان اجازه دهیم که به دیگران عشق ورزند و از آنها مراقبت کنند ، و این باعث می شود ما در برابر بیماری ، مرگ یا رد آنها آسیب پذیر باشیم. یا می توانیم با امتناع از عشق از خود محافظت کنیم. لوئیس تصمیم گرفت که بهتر از این است که زندگی را منزوی ، عایق و تنهایی طی کند و رنج بکشد. من به شدت موافقم

بله ، اعتماد به همسرتان خطرناک است. اما تحقق صمیمیت واقعی ، این ریسک را ارزشمند می کند.

مراحل عملی برای ایجاد اعتماد به نفس

• اعتماد شما به خدا چقدر عمیق است؟ چقدر به شریک زندگی خود اعتماد دارید؟ با هم صحبت کنید که چگونه اعتماد به خداوند می تواند اعتماد به نفس شما را تقویت کند.

• آیا می فهمید که خداوند نسبت به زنا چه حسی دارد؟ خروج 20:14 را بخوانید؛ لاویان 18:20 ، 20:10؛ ضرب المثل 7؛ مالاچی 3: 5؛ متی 5: 27-28؛ علامت گذاری 10: 11–12؛ یوحنا 8: 1-11؛ رومیان 7: 2-3؛ افسسیان 5: 3–5؛ و عبرانیان 13: 4.

• آیا شما و همسرتان هر دو با رفتار یکدیگر در مورد جنس مخالف راحت هستید؟ در مورد رهنمودهایی صحبت کنید که هر دو بتوانید در مورد آن موافقت کنید که باعث ایجاد منافع در اطراف خانه شما خواهد شد.
 
منبع :  sanykala

چقدر با هم ارتباط دارید؟



"زیرا بدن از یک عضو تشکیل نمی شود بلکه تعداد زیادی از آنها را تشکیل می دهد."
Cor 1 قرنتیان 12:14

تلفن های همراه. اینترنت. رسانه های اجتماعی ما دائماً در ارتباط هستیم. از نظر فن آوری ، ما از همیشه نزدیک به هم هستیم. با این حال ، از نظر رابطه ، ما نمی توانیم از هم جدا باشیم. مگر این طعن نیست که به همان اندازه که دنیای امروز ما "اجتماعی" است ، ما رابطه کمتری می گیریم؟ تنهایی یکی از بیماریهای بزرگ اجتماعی روزگار ما است. دنیای ما مملو از انسانهای تنها است. مردم آرزوی برقراری ارتباط و اجتماع واقعی و عشق دارند.

ما به عنوان عضوی از بدن مسیح ، جامعه و ارتباط واقعی پیدا می کنیم. این روشی است که خداوند آن را طراحی کرده است. عروس او ، كلیسا ، به این معناست كه به روشی زندگی كند كه خدا را به جهانیان نشان دهد. منظور ما این است که در وحدت و عشق زندگی کنیم. ما تشویق ، دوستی و عشق را در بدن مسیح می یابیم. ما از طریق فداکاری او برای ما با مسیح در ارتباط هستیم. و ما به عنوان اعضای خانواده خدا با یکدیگر در ارتباط هستیم.

آیا شما از بدن مسیح جدا شده و احساس انزوا می کنید؟ چگونه می توانید برای رشد در اجتماع با سایر مؤمنین قدمهای عملی بردارید؟ من شما را تشویق می کنم که در یک کلیسای محلی ، یک مطالعه کتاب مقدس محلی یا یک گروه کوچک درگیر شوید. زنانی را پیدا کنید که بتوانید با آنها روبرو شوید. زندگی شما ثروتمند خواهد شد زیرا یاد می گیرید به عنوان عضوی در بدن مسیح زندگی کنید. خواهر ، شما هرگز تنها نیستید.

"ما از طریق فداکاری او برای ما به مسیح وصل شده ایم."

خواندن اضافی
1 قرنتیان 12: 20-31 ، فیلیپین 1:27 ، رومیان 12: 4-5

نماز
بگذار روح تو زندگی من را با شادی پر کند ، ای پروردگار ، بنابراین ناامیدی و تنهایی من از بین می رود. به من یادآوری كنید كه من به شما عیسی مسیح و بدن شما ، برادران و خواهرانم وصل شده ام.
 
منبع :  sanykala 
صفحه قبل 1 2 صفحه بعد