x تبلیغات
فروش محصولات زناشویی و مطالب زندگی زناشویی

اعتماد به یکدیگر با خدا آغاز می شود



البته حتی در بهترین ازدواج ها ، ممکن است همسر و همسران نیز اشتباه و اعتماد دیگران را گمراه کنند. به همین دلیل اگر امیدواریم که به یک ازدواج صمیمی برسیم ، باید به قدرت خدا - نه خود ما - اعتماد کنیم. تنها وقتی همسر و همسران متعهد می شوند که مطابق راه خدا زندگی کنند ، پیوند عمیق و ماندگار امانت بین آنها ایجاد می شود. وقتی می دانیم که او واقعاً در پی پیروی از خدا و دستورالعمل های او است ، می توانیم قلب خود را با اطمینان به همسر خود هدیه کنیم.

تنها اطمینان به وفاداری خداوند به ما این شجاعت را می دهد که در برابر آسیب پذیری باز بمانیم ، با دانستن اینکه ممکن است صدمه ببینیم. در فیلم 1993 Shadowlands ، نویسنده C.S. لوئیس عاشق زنی شد که زودرس درگذشت. مرگ وی برای او بسیار دردناک بود و باعث شد لوئیس این سؤال را ایجاد کند که آیا او باید به خودش اجازه مراقبت از او را می داد یا خیر. وی در صحنه آخر نتیجه گرفت که به ما دو انتخاب در زندگی داده می شود. ما می توانیم به خودمان اجازه دهیم که به دیگران عشق ورزند و از آنها مراقبت کنند ، و این باعث می شود ما در برابر بیماری ، مرگ یا رد آنها آسیب پذیر باشیم. یا می توانیم با امتناع از عشق از خود محافظت کنیم. لوئیس تصمیم گرفت که بهتر از این است که زندگی را منزوی ، عایق و تنهایی طی کند و رنج بکشد. من به شدت موافقم

بله ، اعتماد به همسرتان خطرناک است. اما تحقق صمیمیت واقعی ، این ریسک را ارزشمند می کند.

مراحل عملی برای ایجاد اعتماد به نفس

• اعتماد شما به خدا چقدر عمیق است؟ چقدر به شریک زندگی خود اعتماد دارید؟ با هم صحبت کنید که چگونه اعتماد به خداوند می تواند اعتماد به نفس شما را تقویت کند.

• آیا می فهمید که خداوند نسبت به زنا چه حسی دارد؟ خروج 20:14 را بخوانید؛ لاویان 18:20 ، 20:10؛ ضرب المثل 7؛ مالاچی 3: 5؛ متی 5: 27-28؛ علامت گذاری 10: 11–12؛ یوحنا 8: 1-11؛ رومیان 7: 2-3؛ افسسیان 5: 3–5؛ و عبرانیان 13: 4.

• آیا شما و همسرتان هر دو با رفتار یکدیگر در مورد جنس مخالف راحت هستید؟ در مورد رهنمودهایی صحبت کنید که هر دو بتوانید در مورد آن موافقت کنید که باعث ایجاد منافع در اطراف خانه شما خواهد شد.
 
منبع :  sanykala

چقدر با هم ارتباط دارید؟



"زیرا بدن از یک عضو تشکیل نمی شود بلکه تعداد زیادی از آنها را تشکیل می دهد."
Cor 1 قرنتیان 12:14

تلفن های همراه. اینترنت. رسانه های اجتماعی ما دائماً در ارتباط هستیم. از نظر فن آوری ، ما از همیشه نزدیک به هم هستیم. با این حال ، از نظر رابطه ، ما نمی توانیم از هم جدا باشیم. مگر این طعن نیست که به همان اندازه که دنیای امروز ما "اجتماعی" است ، ما رابطه کمتری می گیریم؟ تنهایی یکی از بیماریهای بزرگ اجتماعی روزگار ما است. دنیای ما مملو از انسانهای تنها است. مردم آرزوی برقراری ارتباط و اجتماع واقعی و عشق دارند.

ما به عنوان عضوی از بدن مسیح ، جامعه و ارتباط واقعی پیدا می کنیم. این روشی است که خداوند آن را طراحی کرده است. عروس او ، كلیسا ، به این معناست كه به روشی زندگی كند كه خدا را به جهانیان نشان دهد. منظور ما این است که در وحدت و عشق زندگی کنیم. ما تشویق ، دوستی و عشق را در بدن مسیح می یابیم. ما از طریق فداکاری او برای ما با مسیح در ارتباط هستیم. و ما به عنوان اعضای خانواده خدا با یکدیگر در ارتباط هستیم.

آیا شما از بدن مسیح جدا شده و احساس انزوا می کنید؟ چگونه می توانید برای رشد در اجتماع با سایر مؤمنین قدمهای عملی بردارید؟ من شما را تشویق می کنم که در یک کلیسای محلی ، یک مطالعه کتاب مقدس محلی یا یک گروه کوچک درگیر شوید. زنانی را پیدا کنید که بتوانید با آنها روبرو شوید. زندگی شما ثروتمند خواهد شد زیرا یاد می گیرید به عنوان عضوی در بدن مسیح زندگی کنید. خواهر ، شما هرگز تنها نیستید.

"ما از طریق فداکاری او برای ما به مسیح وصل شده ایم."

خواندن اضافی
1 قرنتیان 12: 20-31 ، فیلیپین 1:27 ، رومیان 12: 4-5

نماز
بگذار روح تو زندگی من را با شادی پر کند ، ای پروردگار ، بنابراین ناامیدی و تنهایی من از بین می رود. به من یادآوری كنید كه من به شما عیسی مسیح و بدن شما ، برادران و خواهرانم وصل شده ام.
 
منبع :  sanykala 

4 راه برای آزمایش احساسات شما

 سوال: با چه وسیله ای می توان احساسات و برداشت هایم را آزمایش کرد؟ مراحل لازم برای اثبات اراده خداوند چیست؟

 
پاسخ: بهترین پاسخی که برای آن سؤالات خوانده ام در سال 1892 توسط مارتین ولز نپس نوشته شده است. او در کتابچه کوچک و بی موقع خود با عنوان "برداشت" ، آن انگیزه ها و رهبری هایی را که از بالا (از طرف خدا) آمده است در مقابل مواردی که از پایین سرچشمه می گیرند (از شیطان) توصیف کرد. درست همانطور که روح القدس ممکن است با برداشت خود به ما بگوید که اراده او درباره ما چیست ، همچنین دشمنان معنوی ما نیز می توانند با برداشت به ما بگویند که اراده آنها چیست. و متأسفانه ، غالباً شباهت چشمگیری بین دو نوع پیام وجود دارد. طبق گفته های ناپ ، یکی از اهداف شیطان این است که مسیحی مجبور شود کاملاً به تأثیرات خود تکیه کند و آنها را به عنوان صدای مطلق خداوند به صورت غیر منتقدی پذیرفت. وقتی این اتفاق می افتد ، "شیطان به آنچه می خواهد رسیده است."
 
هنگام جستجو به خواست خدا ، Knapp توصیه می کند که هر تصور را با دقت ارزیابی کنید تا ببینید این چهار ویژگی متمایز را منعکس می کند:
 
کتاب مقدس. آیا برداشت با کتاب مقدس هماهنگ است؟ راهنمایی از جانب پروردگار همیشه مطابق با كتاب مقدس است ، و این به ما مرجع و مقایسه ی معصومین می دهد. اگر این تست توسط زوج جوانی که در حال بررسی مجرمیت جنسی بودند ، که قبلاً ذکر شد ، به کار گرفته شده بود ، آنها می دانستند که "تصویب" ای که آنها بدست آورده اند از جانب خداوند نیست. علاوه بر این ، جنبشهای مذهبی بیشماری که آشکارا به کتاب مقدس می افزایند یا با مفاهیم اولیه آن مغایرت دارند ، اگر كتاب مقدس به عنوان كلام نهایی و كامل خدا پذیرفته می شد ، متولد نمی شدند.
 
مهمترین جنبه این آزمایش اول این است که از کل کتاب مقدس به جای انتخاب "متون اثبات" یا "متون شانس" استفاده شود. خواننده می تواند تقریباً از هر نظرگاه پشتیبانی کند اگر آیات فردی یا عبارات جزئی را از متن خارج کند. به ما دستور داده شده است كه كتاب مقدس را مطالعه كنیم ، با آنها اسباب بازی نكنیم یا آنها را برای اهداف خود دستكاری نكنیم.
 
درست. آزمایش دوم Knapp اگر برداشت ها موضوع حق را شامل می شود. ناپ می گوید: "برداشت هایی که از جانب خداست همیشه درست است." "آنها ممکن است مغایر با احساسات ما ، تعصبات و تمایلات طبیعی ما باشند ، اما همیشه درست است. آنها در تمام آزمایشات ایستاده اند." (1)
 
من با خانواده ای آشنا شده ام که توسط یک تصور تخریب شده که نتوانسته امتحان را بگذارد نابود شده است: درست است؟ اگرچه چهار فرزند كوچك در خانه وجود داشت ، مادر احساس كرد كه "او" خوانده شده است تا آنها را ترك كند و وارد كارهاي تمام وقت بشارت شود. وی با توجه به مدت كوتاهی كودكانی را كه به او خیلی بد احتیاج داشتند را رها كرد و آنها را در مراقبت از پدر خود كه شش و هفت روز در هفته كار می كرد ، رها كرد.
 
نتیجه آن ویران کننده بود. جوانترین خانواده در شب ، بیدار شده و برای مادرش گریه می کند. فرزندان بزرگتر باید مسئولیت های بزرگسالی را که آنها برای انجام این امور آماده نبودند ، به عهده بگیرند. کسی در خانه نبود که بتواند آموزش و عشق ببخشد و رشد خانواده تنهایی را راهنمایی کند. من به سادگی نمی توانم باور كنم كه تصور مادر از خدا بود زیرا نه كتاب نویسی بود و نه "صحیح" كردن فرزندان. من گمان می کنم که او انگیزه های دیگری برای فرار از خانه خود داشته است و شیطان توضیحی به ظاهر شریف برای او فراهم کرده است تا بتواند مسیرهایش را پوشش دهد.
 
همانطور که نپ گفت ، "میلیونها برداشت اگر مجبور شوند به سؤال ساده پاسخ دهند ،" درست است؟ " سرخ و تردید خواهد کرد و به هم می ریزد و سرانجام در سردرگمی ، بازنشسته می شود.
 
موقتی نپ در توضیح اهمیت شرایط مشکوک ، به نقل از هانا ویتال اسمیت ، نوشت: در راز مسیحیان زندگی شاد: "اگر یک پیشرو از روح القدس است ، همیشه راه برای آن باز خواهد شد." خداوند با گفتن این مسئله به ما اطمینان می دهد: «وقتی گوسفندان خود را بیرون می آورد ، پیش آنها می رود و گوسفندان به دنبال او می روند ، زیرا آنها صدای او را می شناسند» (یوحنا 10: 4). در اینجا توجه کنید که عبارت "قبل از آن می رود. "و" دنبال کنید " او پیش از این راه را باز می کند ، و ما به روشی که گشوده می شویم پیروی می کنیم. هرگز یک نشانه رهبری الهی نیست وقتی یک مسیحی اصرار دارد راه خود را باز کند و سوار بر همه چیزهای مخالف باشد اگر پروردگار پیش برود ما همه درها را قبل از ما باز خواهد کرد ، و ما به خودمان احتیاج نداریم که آنها را از بین ببریم. "
 
معقول. پولس رسول از زندگی مسیحیان به عنوان "خدمات معقول" نام برد. بر این اساس ، انتظار می رود اراده خداوند با داوری روشنفکرانه هماهنگ باشد. از ما خواسته نخواهد شد كه کارهای پوچ و مسخره و عاری از قضاوت و عقل سلیم انجام دهیم. نپ گفت: "خداوند به ما برای استدلالی اختیارات استدلالی به ما داده است ، و او به آنها احترام می گذارد ، از آنها درخواست می کند ، و تمام رهبری وی با آنها همسو است."
 
شاید ، شایع ترین تخلف از این اصل در فشاری دیده شود که برخی احساس می کنند هر مکالمه ی احتمالی را به یک رویارویی بهشت ​​یا جهنم وادار می کند. چنین افرادی بر این باورند که باید در هر آسانسور شاهد باشند ، به هر گروه چهار نفره یا بیشتر موعظه کنند و هر برخورد روتین را به یک سرویس محراب تبدیل کنند. البته هر مسیحی وقتی فرصت فراهم شود باید "آماده جواب دادن" باشد ، اما انجیل را باید به شکلی طبیعی و با حوصله به اشتراک گذاشت.
 
بی توجهی مکرر به آزمایش عقل با رفتار تکانشی مشاهده می شود. این نظر ناپپ بود ، و من از صمیم قلب قبول دارم كه خدا با ما به عنوان موجودات عقلانی رفتار می كند و او به ندرت از ما می خواهد كه به پیشنهادات یا برداشت های ناگهانی عمل كنیم. G.D. واتسون با بیان این جمله ، "شیطان می خواهد شما عجله و عجله داشته باشید ، بروید و به هیچ وجه منتظر بمانید ؛ در حالی که عیسی همیشه آرام است و همیشه آرام است و همیشه وقت خود را می گیرد." به همین ترتیب ، دیوید مسیحی داود به ما دستور داد كه "منتظر پروردگار باشید".
 
منبع :  sanykala

 

5-باید برای اثبات ازدواج ما اثبات شود

من در عصری بزرگ شدم که فکر غالب این بود: "شما می توانید تا زمانی که به آن دست نزنید نگاه کنید." متأسفانه ، این "شعار مردانه" بود که اکثر پسران در هنگام بلوغ مردان جوان شنیدند. آن موقع دروغ بود و امروز هنوز دروغ است. نتیجه طبیعی این فلسفه باعث شده است میلیون ها پسر و مرد به الگویی از پورنو که به تناسب همه گیر رسیده است. غیر از ناامیدی این واقعیت غیرقابل انکار است که ، به عنوان مسیحیان ، زندگی ما با کنترل آنچه که جلوی چشمانمان قرار می گیریم فرق نمی کند.
 
در هسته اصلی این مسئله واقعیتی قرار دارد که خود پورنوگرافی ریشه مسئله نیست. به تعبیری ، هرزه نگاری همیشه در دسترس است. معضل واقعی در اینجا این است که ما خود را در برابر خدا و همسران خود قرار داده ایم. این یک مسئله قلبی است. ما به عنوان آقایان ، از آنچه برای ما مهمتر است محافظت خواهیم کرد. اگر اقدامی لازم برای محافظت از چیزی انجام ندهیم ، واقعاً به آن اهمیت نمی دهیم.
 
دختر بزرگسالی من اخیراً به اشتراک گذاشته است که وی در حال تماشای یک رویداد ورزشی در T.V با گروهی از دوستان بیست چیزی است که شامل چندین مرد جوان بود. تجاری آمد که مدلهای زن کم لباس را نشان داد. برخی می گویند این تجارت "نرم پورنو" بود. همانطور که او و سایر خانمهای جوان به راحتی در کنار این گروه از مردان جوان نشسته بودند ، هیچکدام از آنها این اعتقاد را نداشتند که از خواب برخیزند و T.V را خاموش کنند ، یا حداقل کانال را روشن کنند. این صحنه وقتی انسان به موضوع بی حرمتی و مستهجن می پردازد ، از انسان امروز تجلی می یابد. ما عزم و اراده خدادادی نداریم که ما را وادار می کند تا به طور فعال از آنچه برای ما مهم است محافظت کنیم. این باید تغییر کند
 
من به عنوان یک مرد مسیحی که متاهل است ، من دو اولویت زندگی دارم که باید از اولویت بالایی برخوردار باشم: رابطه من با خدا و رابطه من با همسرم. این روابط من را به عنوان یک مرد تعریف می کند و نحوه زندگی من را مجبور می کند. به لطف خدا ، او مرا به فرزندان بركت داده است و نقش من به عنوان پدر به اين فهرست روابط تعيين كننده زندگي اضافه شده است. در هر رابطه ای که از نظر خدا تعریف شده است ، من به عشق و عاشقی فراخوانده می شوم که دیگران را قبل از خودم قرار دهد. باید بی امان زندگی خود را دنبال کنم که خدا ، همسر و فرزندانم را در مقابل خود قرار دهد.
 
وقتی می توانم از چیزهایی که مهمتر از همه محافظت می کنند حمایت می کنم ، من باید تصور کنم که چشمان احترام به خدای من ، همسر و فرزندانم را داشته باشم. اگر این قطعنامه "چشم حل" به معنای هر چیزی باشد ، بالاترین تعهد من به حمایت و فراهم آوردن پیرامون این روابط را ضروری می کند. اگر بگویم عیسی مسیح همه چیز من است ، همه چیز من واقعاً باید او باشد.
 
من به یاد یهودی جوان به نام دانیل هستم که در قلب خود تصمیم گرفت که خدا را با زندگی خود ناخوشایند نکند (دانیل 1: 8). برای اینکه چشمان خود را برطرف کنیم ، ابتدا باید یک قلب مصمم داشته باشیم. این بدان معنا نیست که ما همیشه کامل خواهیم بود ، اما آنچه به این معنی است این است که ما هرگز دست از تلاش خود نمی کشیم تا خدا و خانواده های خود را پیش خود قرار دهیم (متی 6:33).
 
برای من ، این یک تلاش روزانه است که از آنچه از همه مهمتر است مراقبت کنم. من مجبور هستم که به طور مداوم نبردهای جنگ را درگیر این روابط بکنم. اگر من به طور جدی نبرد نبرد ، من آن را از دست می دهم. با توجه به دسترسی بی رویه به محتوای وب بی روح و پورنو ، دنیای آنلاین که همه ما در آن زندگی می کنیم باید به عنوان یک جبهه نبرد بزرگ با نسبت حماسه تلقی شود. از این رو ، قدم اول مستلزم آن است که تاکتیک های دشمن را تشخیص داده و طرحی را برای شکست آنها بسازیم. این "5 مورد-داشتن" من است که وقتی این استراتژی جبهه برای "ازدواج ضد پورنو" ازدواج های ما (و خانواده ها) به کار می رود ، آمده است. در حالی که آنها به طور خاص به همسران مربوط می شوند ، من معتقدم که این اصول در مورد همسران نیز اعمال می شود:
 
1. نگه داشتن خدا در مرکز زندگی من. من باید هر روز از طریق کلام او حقیقت و فیض خدا را در نظر بگیرم ، دانستن اینکه بطور منظم در چه چیزی شرکت می کنم ، تعریف می کند که من کی هستم و چگونه زندگی می کنم. از ما خواسته شده است كه ذهن خود را "تازه كنیم" ، "ذهن خود را بر چیزهای بالا" قرار دهیم و به چیزهای این زمین نپردازیم (كولسیان 3: 2) و در مورد چیزهایی كه "شرافتمندانه است ، صرفاً ... خالص" اندیشیده شود. .. بسیار خوب ... قابل ستایش ... شایسته ستایش "(فیلیپیان 4: 8).
 
2. محبت غیر قابل انعطاف نسبت به خدا و همسر من را حفظ کنید. هر شکلی از بی حرمتی که می تواند به شهوت منتهی شود نباید چیزی باشد که من با میل خود جلوی چشمانم بگذارم. به عنوان مهم ، من باید خانواده ام را نیز از آن محافظت کنم. این مطمئناً بدان معنی است که هر شکل پورنو ، هرچند که کاملاً تعریف شده باشد ، موضوعی است که من در زندگی خود تحمل نخواهم کرد. من اغلب با فرزندانم به اشتراک گذاشته ام که اگر در برابر خدا اشتباه باشد ، پیش از ما اشتباه است. از دیدگاه بسیار عملی ، این امر سرگرمی های زندگی من و فیلم هایی را که خواهم دید بسیار محدود می کند. فدای قربانی کردن من به خاطر پیاده روی با خدا ، همسر و فرزندانم.
 
3. شفافیت کامل در برابر خدا و همسر من. فعالیت های آنلاین من یک کتاب باز برای همه است - به خصوص همسرم. فیلترها نیز عالی هستند. با این حال ، بزرگترین "فیلتر" باید روح خدا در درون من باشد. من باید زندگی Coram Deo را در آغوش بگیرم ، یعنی اینکه من زندگی خود را قبل از حضور همیشگی خداوند در درون من می گذرانم (بدن من معبد اوست - 1 Cor 6: 19-20).
 
4- نبرد را در مقابل ما نگه دارید. من در مورد این موضوع بطور منظم با همسر و فرزندانم صحبت می کنم (البته سن مناسب). کودکان و نوجوانان و خردسالان من می دانند که دنیای آنلاین و سرگرمی جبهه نبردی است که نیاز به زره کامل خداوند دارد. آنها می دانند که مانند هر چیز دیگری در زندگی ، آمادگی نبرد با خود خدا آغاز می شود. او منبع قدرت ما در این نبرد است. فیض و حقیقت او حاکم است و بزرگترین تخلف و دفاع ما را برای ما فراهم می کند.
 
5. دور هم جمع شدن برای نبرد خوب. با فراتر از خانواده خودم ، باید در سطح "بدن" و کلیسا سطح این مسئله را مورد بررسی قرار دهیم. نه تنها ازدواج ها و خانواده ها نابود می شوند ، بلکه شاهد ما برای مسیح بسیار تضعیف می شود. در مسیح ، ما در اجتماع زندگی می کنیم. من دعا می کنم که شبان و مردان ما در کلیساهای ما این موضوع را به صورت منظم مکالمه قرار دهند. چشم های حل شده باید به یک اولویت و یک مأموریت برای زندگی تبدیل شوند که در آن ما به دنبال محافظت از مهمترین چیزها هستیم. اگر نگوییم چه می گوییم؟
 
همسران و مادران در آنجا ، ما به شما نیاز دارید تا با ما نبرد کنید. ما به دعا ، تشویق و کمک شما احتیاج داریم. اگر شما یک مادر تنها هستید ، به یک خویشاوند مرد ، کشیش یا یک مرد خدایی دیگر دسترسی پیدا کنید که می تواند به شما در ساختن این اصل زندگی در قلب پسرش کمک کند. هر پسر و مردی در آنجا باید یک مربی داشته باشد تا در این نبرد در کنار آنها بایستد. ما نمی توانیم به تنهایی برویم.
 
بدون شک ما وقتی صحبت از مستهجن می شود ، تعداد بازدیدها و ضایعات جدی را برداشته ایم. با این حال ، نبرد تمام نشده است. صرف نظر از گذشته ما ، مسیح ما را فرا می خواند تا در زمان حال با او قدم برداریم. مانند دانیل ، می توانیم در قلب خود حل کنیم که خود را در مقابل خدا نجس نکنیم. ما می توانیم خدا ، همسران و فرزندانمان را در این دنیا و شهوت چشمهایی که به ما ارائه می دهد را انتخاب کنیم. در مسیح ، ما می توانیم چشمهای حل شویم.
 
"اما دانیل حل كرد كه خودش نجس نخواهد كرد ..." دانیل 1: 8
 
منبع : sanykala 

 

اگر نانسی ایمن باشد ، من بیش از حد ایمن هستم



چند سال پیش زنی در مورد تجربه خود به عنوان مادر اتاق برای کلاس چهارم دخترش به من گفت. وی در روز ولنتاین برای حضور در معلم در مهمانی سنتی از کلاس درس دیدار کرد. روز ولنتاین می تواند یک روز دردناک برای یک کودک نامشخص باشد. هر دانش آموز تعداد ولنتاین هایی را که به او داده می شود ، شمارش می کند ، که به معیار مستقیم وضعیت اجتماعی تبدیل می شود.

این مادر گفت: معلم اعلام کرد که کلاس در حال انجام یک بازی است که نیاز به تشکیل تیم های پسر و دختر دارد. این اولین اشتباه او بود ، زیرا دانش آموزان چهارم هنوز هورمونهای شادی را که جنس ها را به هم می رساند تجربه نکرده اند. لحظه ای که معلم به دانش آموزان دستور داد شریک زندگی را انتخاب کنند ، همه پسران بلافاصله خندیدند و به نجیب ترین و کمترین احترام دختر در اتاق اشاره کردند. او اضافه وزن داشت ، دندانهای بیرون زده داشت و حتی برای اینکه کسی به چشم نگاه کند ، بیش از حد خارج می شد.

همه آنها با ترس و وحشت گفتند: "ما را با نانسی قرار نده". "کسی جز نانسی! او به ما یک بیماری می دهد! اوه! ما را از نانسی نانسی دور کرد." مادر انتظار داشت معلم به یاری دختر خجالت زده شتافت ، اما چیزی برای رفع ناراحتی وی گفته نشده است. در عوض ، معلم نانسی را ترک کرد تا به تنهایی با آن وضعیت دردناک کنار بیاید.

تمسخر توسط جنس خود ناراحت کننده است ، اما رد کردن توسط جنس مخالف مانند این است که یک اعتماد به نفس را به خود جلب کند. این کودک ویرانگر در پاسخ چه می تواند بگوید؟ چگونه یک دختر کلاس چهارم اضافه وزن از خود در برابر نه پسر پرخاشگر دفاع می کند؟ او چه واكنشی می تواند بجز سرخ شدن در فساد و سر خوردن به صندلی خود داشته باشد؟ این کودک که خداوند بیش از همه دارایی های کل دنیا را دوست دارد ، هرگز آن لحظه را فراموش نخواهد کرد (یا معلمی که او را در زمان نیاز خود رها کرده است).

اگر آن روز معلم بوده ام ، به شما اطمینان می دهم که من پس از آن پسران خواهم آمد. البته بهتر بود با بحث و گفتگو درباره احساسات دیگران از روز اول مدرسه ، از خجالت جلوگیری می شد. اما اگر این درگیری همانطور که توضیح داده شد اتفاق می افتد ، با ناگهان نانسی برای دیدن همه تحقیر می شد ، من تمام وزن اقتدار و احترام خود را بر آن طرف می کشیدم.

پاسخ خودجوش من چنین خواهد بود: "فقط یک دقیقه صبر کنید! چه چیزی به شما این حق را می دهد که پسران بگویند چنین چیزهایی را بی معنی و ناعادلانه بیان کنند؟ کدام یک از شما آنقدر عالی است که بقیه ما نتوانستیم شما را در بعضی موارد خنده دار کنیم. من بعضی از اسرار شخصی شما را می دانم آیا دوست دارید آنها را با کلاس در میان بگذارم تا همه ما بتوانیم به شما همانگونه که در نانسی انجام دادید بخندیم؟ می توانم این کار را انجام دهم! سوراخ و ناپدید شوید. اما به من گوش دهید! شما نیازی به ترس ندارید. من هرگز از این طریق شما را شرمنده نخواهم کرد؟ چرا که نه؟ چرا که باعث خندیدن توسط دوستانتان می شود.

"می خواهم بپرسم ، آیا تا به حال پسران یا دختران از شما سرگرم شده اند؟ اگر چنین نکرده اید ، پس از آن آماده شوید. روزی هم برای شما اتفاق می افتد. سرانجام شما چیزی احمقانه می گویید - چیزی که باعث شود همه به شما توجه کنند و به چهره شما بخندند. و وقتی این اتفاق بیفتد ، می خواهم آنچه را که امروز در اینجا اتفاق افتاده به خاطر بیاورید.

سپس خطاب به کل کلاس: "بیایید اطمینان حاصل کنیم که از اتفاقاتی که امروز بعد از ظهر اتفاق افتاد ، دو مورد را یاد می گیریم. ابتدا در این کلاس با یکدیگر بی رحمانه نخواهیم بود. وقتی همه چیز خنده دار است با هم می خندیم. این کار را با احساس اینکه دیگران احساس بدی می کنند انجام نخواهم داد دوم اینکه ، من هرگز در این کلاس عمدا کسی را شرمنده نخواهم کرد این یک وعده است. هرکدام از شما فرزند خدا هستید. شما با دستان دوست داشتنی او ساخته شده اید و همه ما با هم برابر هستیم برای او ارزشمند است. این بدان معنی است که سارا نه بهتر و نه از Troy ، مگان یا برنت بدتر است. بعضی اوقات فکر می کنم ممکن است برخی از شما اعتقاد داشته باشید که شما از دیگران مهم تر هستید. این درست نیست. هرکدام از شما بی ارزش هستید و من هر یک از شما را هم دوست داشته باشید. خدا می خواهد که ما با افراد دیگر مهربان باشیم و قرار است تا پایان سال جاری این مهربانی را تمرین کنیم. "

میدونم میدونم! کسی از مراجعه من به خدا شکایت می کند ، اما به من سفارش می شود که به او رجوع نکنم. کودکان باید بدانند آنچه توسط پدران بنیانگذار در اعلامیه استقلال نوشته شده است. این می گوید که ما انسان ها "به خالق آنها با حقوق غیرقابل انکار غیرقابل تحقق هستیم ، که از جمله این موارد می توان به زندگی ، آزادی و پیگیری شادی اشاره کرد." به این خالق چه کسی اشاره شده است ، اگر نه خدایی که بهشت ​​و زمین و همه ما انسانها را ساخته است؟ ای کاش این بیانیه تاریخی در هر کلاس حفظ شد و مورد بحث قرار گرفت ، زیرا این ارزش و عزت را به هر کودک می بخشد.

وقتی یک معلم قوی و دوست داشتنی به کمک کمترین فرزند محترم در کلاس می آید ، اتفاقاتی چشمگیر در فضای عاطفی اتاق رخ می دهد. به نظر می رسد هر کودکی نفس نفس نفس می کشد. همین فکر در بسیاری از سرهای کوچک تند می زند: اگر نانسی از تمسخر-حتی نانسی- در امان باشد ، پس من هم باید ایمن باشم. می بینید ، با دفاع از کمترین محبوب کودک در اتاق ، معلم نشان می دهد که (1) او "حیوان خانگی" ندارد ،
 
منبع :  sanykala

درد و رنج کمک می کند !

 


خداوند در لذت های ما زمزمه می کند ، در وجدان ما با ما صحبت می کند ، اما دردهای ما را فریاد می زند: این بزرگداشت اوست که دنیای ناشنوا را ناامید می کند.

—C.S لوئیس

او فراموشی بود. شاید کور باشد. اما این اتفاق افتاد

به عنوان یک سرباز 22 ساله ، بیل ویلسون اولین نوشیدنی خود را پذیرفت. وقتی او آن روز از زندگی الكل استقبال كرد ، او در مورد پدر مشروبات الكلی یا مادر بی سرپرست او كه هر دو ساله او را فقط در 10 سالگی در ورمونت رها كرده اند ، فكر نمی كرد. پدرش به کانادا و مادرش به بوستون رفتند. تمایل به الكلیسم ناشناخته شد.

و به راحتی می توان فهمید که چرا. با طی کردن صفوف ، او به ستوان دوم ارتش تبدیل شد و بعداً به عنوان یک کارگزار بورس اوراق بهادار در نیویورک موفقیت اقتصادی و مالی پیدا کرد. بیل ویلسون یک رهبر طبیعی و کارگر سخت بود و در سال 1918 وی مرد متاهلی شد. دختر خوش شانس لویس برنام بود.

آنها با هم با موتورسیکلت به کشور سفر کردند. آنها جوان ، سرزنده بودند و بر روی آدرنالین موفقیت تجاری وی زندگی می کردند. زندگی خوب بود

اما دوام نیاورد. جشن زندگی به سرعت به یک گرفتاری مخرب و خراب تبدیل شد. الکل دیگر فقط یک سعادت جشن نبود. این یک ماسک سمی برای افسردگی بیل شد. او شروع به نشان دادن مشغله های آویزان و توهین به طور کلامی به مشتریان و همکاران کرد. در آن روزهای ممنوعیت ، او روزها به طور هم زمان در سخنرانی های زیرزمینی پنهان می شد ، و لوئیس را ترک می کرد تا او را به هوشیاری برگرداند. هنگامی که بازار سهام در سال 1929 سقوط کرد ، بیل با آن سقوط کرد و شغل و آپارتمان خود را نیز از دست داد. با هیچ چیز باقی نماند ، او و لوئیس به خانه پدرش نقل مکان کردند.

بیشتر ما می توانیم از طریق تجربه شخصی خودمان یا با دانستن شخصی که در آنجا بوده است با وضعیت بیل ارتباط داشته باشیم. چنین داستان هایی غیر معمول نیستند. همه ما در زندگی مشکل و درد داریم. کاری که با مشکلات و درد انجام می دهیم قهرمانان را از انسان معمولی متمایز می کند. برخی با درد می جنگند و برخی دیگر به آثار مخرب آن تسلیم می شوند.

از نظر بیل ویلسون ، پایان - نه به ازدواج او ، سلامتی ، یا حتی برای زندگی او ، بلکه به تحمل او به الکل رسیده بود. چهارمین بستری که بیل در بیمارستان داشت ، سرانجام بحران مورد نیاز او بود. او به پایین صخره برخورد کرد ، و هنگامی که این کار را انجام داد ، به خدایی که هرگز نشناخته بود ، پی برد و برای اولین بار فهمید که تنها چیزی که می تواند او را از بین بردن الکلیسم نجات دهد ، ایمان و یاران جدید او بود.

بیل پس از ملاقات با یک فرد مشروبات الکلی به نام دکتر باب اسمیت ، جراح آکرون ، اوهایو ، با مشروبات الکلی تأسیس کرد. این جنبش در چهار سال اول خود ، 100 الکلی هوشیار تولید کرد و امروز بیش از 2 میلیون نفر خود را عضو می نامند.

خداوند غالباً از دردناکترین قسمت های زندگی ما برای التیام دیگران و آوردن آنها به سوی او استفاده می کند. او "خدا از همه مشاوره درمانی است ... [که] وقتی اوقات سختی را پشت سر می گذاریم ، در کنار ما قرار می گیرد ، و قبل از آنکه بدانید ، او ما را در کنار شخص دیگری قرار می دهد که اوقات سخت را پشت سر می گذارد تا ما بتوانیم برای آن شخص در آنجا باشیم درست همانطور که خدا برای ما آنجا بود "(دوم قرنتیان 1: 3-5 ، MSG).

آیا اخیراً مردم در کنار شما قدم برداشته اند تا شما را در یک دوره دشوار تشویق کنند؟ اگر چنین است ، امروز با آنها تماس بگیرید و از آنها بخاطر تمایل خود که خداوند برای کمک به شما استفاده می کند تشکر کنیم.

آیا آنچه را که خدا به شما یاد داده درد کرده است ، برای کمک به شخص دیگری استفاده کرده اید؟ اگر نه ، شما هنوز هم می توانید.

این همان کاری است که بیل ویلسون انجام داد. او آزادی خودش را پیدا کرد که به دیگران کمک کند. و او می دانست که کلید موفقیت در هوشیاری موفق ، کمک به مردم است ، بنابراین او حامیان مالی را برای راهپیمایی با سایر مشروبات الکلی از طریق درد ، ناکامی و دلسردی خود تنظیم کرد.

اما او راه حل را پیدا نکرد تا اینکه در چهارمین سفر خود به بیمارستان ، "گوی آزادی" را پیدا کرد.

یکی از مهمترین کلیدهای باز کردن رمز و رازهای کلمه خدا گریه کردن از اعماق درد ماست ، چرا؟ چرا ، پروردگار ، مرا رها کرده ای؟ چرا اینکار را با من می کنی؟

کسانی که نجات یافته اند به دلیل درد ، ابدیت خود را در بهشت ​​می گذرانند: درد عیسی. او باید برای نجات جهان ، تحمل آن را تحمل کرد ، گریه کرد. "خدای من ، خدای من ، چرا مرا رها کردی؟" (مارک 15:34).

شما بدون درد نمی توانید مثل مسیح شوید. مطمئن باشید که خداوند می تواند و اغلب اوقات از درد و ناامیدی های شما به طرز غافلگیرانه ای استفاده کند.

سیدنا ماسه یک زن خارق العاده است. او به عنوان یک دانشجو 19 ساله در کالج کشف کرد که باردار است. یک دوست پسر غیرمجاز او را به سمت انتخاب سقط جنین سوق داد. او تنها نیست حدود نیمی از زنان آمریکایی بارداری ناخواسته را تجربه کرده اند و با نرخ فعلی ، بیش از یک سوم (35 درصد) سقط جنین را تا سن 45 سالگی انجام می دهند. سقط جنین

اگرچه به نظر می رسید سقط جنین راه حل آسانی برای بارداری ناخواسته سندا بود ، اما اینگونه نبود. درعوض ، سالها غم و اندوهی را به همراه داشت که با تولد فرزند دومش آغاز شد. او وقتی کودک خود را در آغوش خود نگه داشت ، کودک را ناراحت کرد که هرگز نتوانسته است او را نگه دارد. در نهایت درد او باعث شد تا راماه بین المللی ، یک وزارت پس از سقط جنین ، شروع شود. امروز ، او به عنوان رئیس جمهور خود خدمت می کند و به خودش می دهد تا به زنان دیگر در بهبودی کمک کند. این باعث شد که او قبول کند که غم و اندوه را بپذیرد. 
 
منبع : sanykala

 

چرا همه ما فقط نمی توانیم کنار هم باشیم؟

"ببین ، وقتی برادران در وحدت زندگی می کنند ، چقدر خوب و خوشایند است! زیرا در آنجا خداوند نعمت ، زندگی را برای همیشه امر کرده است. "

مزمور 133: 1 ، 3b (ESV)

مشاجره پشتوانه خودخواهی کینه ها اختلاف نظرها و استدلالهای همه جانبه. دعوا بر سر چیزهایی که برای خانواده و دوستان مهم نیست ، حتی (و گاهی اوقات به ویژه) در کلیسا. همه ما این واقعیت های بودن در رابطه با دیگران را تجربه می کنیم. ما هر یک منحصر به فرد هستیم و نظرات و رویکردهای ما ، شخصیتها و عادات ما نیز همینطور است.

اما ، با وجود این واقعیت ها ، دعوت ما از خدا به یگانگی است - اتحاد با برادران و خواهران ما در خداوند. شاید به همین دلیل است که دیوید مزمور 133 را برای پسران بسیاری خود ، به آنها آموزش داد و آنها را ترغیب کرد تا در هماهنگی زندگی کنند. هشدار او فراتر از بحث و جدال نیست ، تا عمق بسیار عمیق تری از روابط - لذت بردن از یکدیگر.

جالب است که وقتی عیسی در دعای عالی کاهن اعظم خود در جان 17 ، برای ما دعا کرد ، اذعان داشت که جهان از کسانی که به او اعتماد دارند و به او ایمان دارند متنفر است. پیام واضح این است که زندگی سخت خواهد بود. ما به عنوان یک پیروان عیسی ، ما به طور خودکار درگیر نبرد با دشمن خود ، شیطان می شویم و یکی از وسایل اصلی حمله او ، ایجاد اختلافات در بدن مسیح است. اما در آیه 21 ، عیسی از پدرش می پرسد كه: "همه آنها ممكن است یكسان باشند ، همانطور كه ​​شما ، پدر ، در من هستید و من در شما هستم كه آنها نیز در ما باشند ، تا جهان باور كند كه شما فرستاده اید. من "(ESV). عیسی فهمید که وحدت در بین فرزندانش واقعیتی خواهد بود که دنیای بی ایمان را که او واقعاً پسر است - متقاعد می کند.

تفاوت در پیشینه و شخصیت حاکی از این است که ما در همه اوقات به سادگی با همه همراه نخواهیم شد. با این حال ، همانطور که رسول پولس در رومیان 12: 18 (ESV) از ما می خواهد كه "در صورت امكان ، تا آنجا كه به شما بستگی دارد ، با همه با آرامش زندگی كنید" ، مصمم باشید كه اوقات سخت را با یكدیگر پشت سر بگذارید.

خدا پنجره های ترمیم روابط را به شما می دهد. مراقب آنها باشید و "هرچه فرصت داریم ، بگذارید به همه و به ویژه برای کسانی که از خانواده ایمان هستند ، خوب عمل کنیم." Galatians 6:10 (ESV)
 
منبع :  sanykala
صفحه قبل 1 2 صفحه بعد